سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مناجات نامه

خدایا چشمی ده که فقط تو را ببینم

خدایا گوشی ده که فقط کلام تو را بشنوم

خدایا حضوری ده که فقط در محضر تو باشم

خدایا قلبی ده که فقط جای تو باشد

خدایا زبانی ده که فقط حق را بگوید

خدایا دستی ده که فقط دستگیر بندگان تو باشد

خدایا پایی ده که فقط در راه تو قدم بردارد

خدایا ذائقه ای ده که فقط حلاوت بندگی تو را بچشد

خدایا عمری ده که فقط در راه تو صرف شود

خدایا علمی ده که معرفت به تو را زیاد کند

خدایا علمی عطا کن که در آن گمراهی نباشد

خدایا حافظه ای عطا کن که در آن نسیان نباشد

خدایا زبانی عطا کن که در آن لغو نباشد

خدایا همنشینی عطا کن که در آن ملامت نباشد

خدایا حضوری عطا کن که در آن غفلت نباشد

خدایا عزتی عطا کن که در آن ذلت نباشد

خدایا دلی عطا کن که در آن غیر نباشد

خدایا چشمی عطا کن که در آن کوری نباشد

خدایا نوری عطا کن که در آن ظلمت نباشد

خدایا رحمتی عطا کن که در آن نقمت نباشد

خدایا حلالی عطا کن که در آن حرام نباشد

خدایا قُربی عطا کن که در آن بُعد نباشد

خدایا حلاوتی عطا کن که در آن تلخی نباشد

خدایا بندگی عطا کن که در آن عصیان نباشد

خدایا عمری عطا کن که در آن اندوه نباشد

خدایا زندگی عطا کن که در آن حسرت نباشد

خدایا هدایتی عطا کن که در آن سرگردانی نباشد

خدایا آرامشی عطا کن که در آن نگرانی نباشد

خدایا رضایتی عطا کن که در آن منیت نباشد

خدایا توانی عطا کن که در آن عجز نباشد

آمین یا رب العالمین

ابوالفضل باصری 


» نظر

عهد با غدیر

وقتی خداوند اراده کرد هستی را خلق کند ، پرگار آفرینش حول یک نقطه به چرخش درآمد و آن را محور کائنات قرار داد . و خلقت بر حول دستان بر افراشته تو ، توسط خاتم الانبیاء (ص) ایجاد شد ، و من جزء اولین ها بودم که به محض آفرینش بر دستانت بوسه زدم و آن را در بر گرفتم و شاهد و ناظر مرکز ثقل آفرینش از آغاز خلقت تا پایان آن هستم .

اگرچه می دانم تو قبل از من خلق شدی و بعد از من نیز خواهی بود ، چرا که نور تو و فرزندانت زیربنای عرش الهی است.

زمین آرام و قرار نداشت و شش روز تمام مذاب بود و آتش ، در روز ششم متمسک به ولایت تو گردید و قرار یافت ، و عهد نمود که وارث رسول (ص) و فرزندانش را گرامی بدارد .

گل پدر تو ، نه ! فرزند تو ! حضرت آدم (ع) که خلق شد ، جسمی بی جان بود . نسیم ولایتی که از سوی غدیر می آمد به اذن خدا در او دمیده شد و جان گرفت ، و لایق پرستش شد . و دستور آمد که بر تجلی تو در حضرت آدم (ع) سجده کنند ، " الا ابلیس ابا " ، پس او رانده شده درگاه گردید تا ابد .

ابرها که آمدند و بادها با غرش سهمگین وزیدن گرفت ، من می دیدم که زمین تاب هیچ کس و هیچ چیز را نداشت ، قلب نوح نبی (ع) نیز به طپش افتاده بود و در کشتی ایمن نبود . اگر اسم تو تحت باء بسم الله نبود چگونه می توانست اهل کشتی را از آن بلاء بزرگ نجات دهد که " بسم الله مجراها و مرساها " .

و ابراهیم خلیل (ع) چون مرغکان را به اذن الهی و مدد از نام تو صدا زد ، جان گرفتند و پیش او آمدند تا حقیقتاً قلبش اطمینان یابد .

موسی عمران (ع) در کوه طور برق تجلی نور تو را دید و با تو عهد بست و بر ولایتت شهادت داد و مدهوش شد و با دستان یداللهی تو بود که عصا ، مار ؛ مار ، عصا می شد . و تو بر نبوتش سند اعجاز می زدی .

عیسی نبی (ع) چون با انگشت اشارت تو جان گرفت ، و بیعت با تو ، او را جاودان ساخت و یاور منجی گشت . چون روح از تو گرفته بود بر مردگان می دمید و زنده می کرد .

تو سند و امضاء ختم نبوتی . دستان تو که بالا رفت نبوت خاتمه یافت و رسالت رسول مرسلین (ص) مُهر " رضیت لکم الاسلام دینا " گرفت .

هنوز خاطره آغاز بعثت در وجودم جاری است . شبهایی که تا سحر سر بر سجده می سائید و ساطع نور سیمایش کهربایی بود که هستی را جذب می کرد . و بر عرش می رسید .

گمان دارم چون نام تو را بر سینه عرش می دید و مبهوت آن بود ، نمی توانست سر برآورد و رسالت آغاز کند . تا اینکه تو برایش آب و نان آوردی . دستان کوچکت را که بلند کرد و اقرار نمود ، و شرح صدر یافت ، فرشته وحی نازل شد : " اقراء " ، بخوان ، بخوان در غدیر " ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته " و چون برای انجام رسالت از کوه پائین می آمد ، بر قلبش وحی شد ، " دستان گشوده تو در غدیر یار و یاورش خواهند بود در رسالتش " .

تو وصی مصطفی (ص) بودی و مصطفی (ص) تکیه بر دستان یداللهی تو داشت .

در یوم الانذار دست بر افراشته تو در حمایت از دین و رسالتش آنقدر شادمانش کرد که سر از پا نمی شناخت ، و تردید آن همه آدم و جواب رد آنها اصلاً به چشم و گوشش نیامد .

در روز بدر دستان حیدری تو را مزین به یداللهی دید . و در روز احد جان پناهش بودی به اذن الله و ندا آمد " لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار " .

چه کسی تردید دارد که تمام رسالت و دینش را امانت به قدمهای تو سپرد و دعایش را بدرقه تن بیمار تو کرد تا در آن لحظه تاریخی ، که تمام اسلام در مقابل تمام کفر قرار گرفته بود ، راهی نبرد با عبدود در خندق کرد .

خیبر ، خُدعه ، خیانت خناسان وقتی شکست که چهل مرد قوی هر روز درب قلعه را باز و بسته می کردند ، اما آنروز ، درب کنده شده را بر فراز دست یداللهی تو دیدند .

پا بر دوش نبی می گذاشتی و بتان مکه را می شکستی و اول از همه بت بزرگ را شکستی تا کسی تبر بر دوش آن نگذارد !

در حجه الوداع همراه کاروان رسول خدا (ص) و همه کسانی که به مکه می رفتند بودم . دلشوره های رسول را می دیدم و الهام های پیاپی و رفت و آمد جبریل . با اینکه تو کنار پیامبر بودی باز مضطرب بود . حج با نهایت دقت و آموزش همراهان بجا آورده شد و زنگار دلها به زمزم وجود شسته شد تا آماده گردند .
کاروانیان به وادی جُحفه که می رسند ، گویا جبریل پدیدار می گردد و تمام آسمان را اشغال می کند .

رسول خدا (ص) یاد می آورد این هیبت امین وحی را در آغاز بعثت .

رسول (ص) می ترسد ، جبرئیل ابلاغ می کند :

    " یا ایها الرسول " ، ابلاغ کن که اگر نکنی رسالتت ناقص می ماند ، " والله یعصمک من الناس " و خدا تو را از گزند مردم در امان می دارد !

پیامبر (ص) آرام می گیرد و دستور توقف می دهد ، و بعد از نماز با مردم می گوید ، از حمد ثنای الهی ، از فرمان الهی ، و آنگاه ..... " معاشر الناس ! الست اولی بکم من انفسکم . قالوا : نعم "
و دستان تو را که بر افراشت فرمود : " من کنت مولاه فهذا علی مولاه "

و چون دید در گوش دل گروهی سنگ لحد گذاشته است سه بار تکرار کرد تا شاید رسوخ کند .

    " اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله "
و رسول (ص) خود اولین کسی بود که با تو عهد بست و بر ولایت و امامتت اقرار نمود .

و جبریل آمد با همه ملائکه به امر خدا تا با تو عهد بندند و سجده خود را بر آدم تجدید کنند . آنقدر ولوله و شادمانی فرشتگان و جن و انس بود که من آسمان جایی برای تماشا نمی یافتم .

و نازل شد :

    " الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا "
ای امیر مؤمنان ؛ غدیر تو هنوز پایان نیافته و شیعیانت در گذرگاه تاریخ بصف ایستاده تا با تو پیمان ولایت بندند و جان و مال خویش را در رکاب فرزندت تقدیم کنند .

    " بَخ بَخ لک یا علی ابن ابیطالب (ع) "

    " ابوالفضل باصری "


» نظر

تبریک روز استاد و معلم

بسم الله الرحمن الرحیم

ن والقلم و ما یسطرون

و چون گل آدم خلق شد و روح الهی دمیده شد ، اول شایستگی آدمیت او ، علم آدم الاسماء کلها ، تعلیم اسماء الهی بود . اول معلم انسانیت انسان ذات حق بود که اسماء حسنی خود را به انسان آموخت و از آن پس مقام تعلیم را به فرزندان آدم به وراثت نهاد و انبیاء الهی برای تعلیم و تربیت انسان از جان مایه نهادند .

آنکس که شایسته ترین است منتخب الهی برای تعلیم و تربیت انسان است ، و چه کسی شایسته تر از استادی که خود می سوزد تا بارور کند ضمیر خام جوانی که قدم در راه آموختن و دانایی نهاده است ؟

و من مفتخرم که شاگرد استادی استاد ، و دانایی دانا هستم و بر خود می بالم

تقدیم به اساتید معظم و بزرگوارم در طول دوران تحصیل


» نظر

درس فارسی

درس فارسی ، استادی استاد، اما دانشجو بی رغبت ، چه کسی داند اشکال کار کجاست ؟ چگونه است درس زبان خارجه برای اکثر دلچسب تر از زبان مادری است؟ کتاب مشکل است ؟ یا کتاب خوان مشکل یافت می شود ؟ شاید چون زبان مادریست پندارند که خود استادند و چون بر کتاب نظر می افکنند و آن را مخالف خیال خود ببینند دل زده و دل مرده گردند .

رأی من اخیر است . چون از زبان مادری قیل و قال دانیم ، گمان داریم همه چیز دانیم ، حال آنکه آنچه دانیم ده یک فارسی نیست . با فارسی باید زندگی کرد ، دکلمه خواند ، شعر خواند ، نثر خواند و لذت برد . اندک اندک شیرینی آن در دل و جان رسوخ بیشتری کرده و ذهن آماده دستور زبان می گردد.

پس دوست من بدون توجه به دستور زبان ، فارسی بخوان و از خواندن اشعار حافظ ، سعدی ، مولوی ، سهراب لذت ببر تا بیابی آنچه دانی کمتر از یک حرف فارسی است .


» نظر

دست نوشته و دل نوشته

وفای به دوست ، دوست داشتن اوست ، در هر حالت دوست . غم ، شادی ، سلامتی ، بیماری ، خلاصه دوست اوست . جان ما نیز تقدیم اوست

اگر به کسی بگویم دوستت دارم هرگز محبتش از دلم خارج نمی شود . چه باور بکنند و چه باور نکنند.

کسی را دوست داشت باش که تو را برای خدا دوست می دارد ، زیرا چنین کسی قدر و منزلتت را بیش از هر کسی میداند.

گلهای گلستان همه پژمرده شوید .... تا که اندوه نبیند گل زیبای چمن

خوابم گرفته ای خدا .... چشم من و لطف اله ... ای صاحب چشم و بصر ... ای خالق گوش و سماه

دل بسته غرب است دلخموش .... آغشته غرب است دلخموش .... او روانشناس غرب است نه کار .... گوینده غرب است دلخموش

به مناسبت شهادت امام صادق (ع)
صادق آل رسول (ص)
ضامن راه بتول (س)
هرکه با صادق (ع) نبود
حشر او باشد خجول

تقدیم به یکی از دوستان به خاطر محبتی که به من کرد ... امیدوارم تمام زندگی اش توام با موفقیت و شادکامی باشد ... 

ای دوستان مژده ، زنده دل می آید
در کلاس فارسی ، بنده دل می آید
او که حفظ است رشته های فارسی را
با هزار عشوه ، غمزه دل می آید


» نظر

اذان عشق

خالق عشق عظیم تر از آن است که در وصف گنجد

شهادت می دهم که خالق عشق جز معشوق حقیقی انسان نیست

شهادت می دهم که محمد (ص) سمبل عشق و اول دلداده معشوق هستی است

شهادت می دهم که علی (ع) یگانه چراغ راهنمای انسان بسوی معشوق حقیقی است

بشتابید به سوی دلدادگی

بشتابید بسوی فنای در معشوق

بشتابید بسوی معشوقی که عشق را در عاشق فزونی می کند

بایستید در صف بندگی معشوق

خالق عشق عظیم تر از آن است که در وصف گنجد

خالق عشق جز معشوق حقیقی انسان نیست

 


» نظر